شاری لاپنا در سال ۱۹۶۰ به دنیا آمد . رمانهای «غریبه ای در خانه»، «مهمان ناخوانده» و «کسی که می شناسیم» از آثار پرفروش این نویسنده هستند.
لاپنا قبل از اینکه استعداد نویسندگیاش را بشناسد وکیل و معلم زبان انگلیسی بوده است. در آن زمان فقط کار میکرده بعد از آنکه مادر میشود و مجبور بوده وقتش را بیشتر در خانه میگذراند به نویسندگی رومیآورد؛ نویسندگی، رویایی بود که به آن جامه عمل پوشاند.
نوشتن اولین رمان به نام «چیزهایی که پرواز می کنند» را در سال ۲۰۰۸ مخفیانه انجام میدهد؛ فقط همسرش میدانست که او داستان مینویسد.
ژانر مورد علاقه ی شاری لاپنا، هیجانی و معمایی است. خودش در این باره به رسانهها گفته است: « من با کتاب ها و فیلم های معمایی و هیجانی بزرگ شده بودم ولی هیچ وقت فکر نمی کردم از پس نوشتن این ژانر بربیایم. با نویسندگان زیادی صحبت کردم و متوجه شدم شباهت زیادی با آن ها دارم پس تصمیم گرفتم از نوشتن آثار ادبی دست بکشم و بدون آنکه به کسی بگویم، کاملا مخفیانه شروع به نوشتن یک رمان هیجانی کردم؛ میخواستم خودم را در معرض یک آزمون بگذارم ، ببینم میتوانم یا نه؟!»
درباره رمانهای معروف خانم نویسنده
«زن همسایه» یکی از رمان های پرفروش شاری لاپناست که مورد اقبال جهانی قرار گرفته و جوایز معتبر ادبی را هم نصیب نویسندهاش کرده است. این رمان توسط چند ناشر و مترجم در ایران هم ترجمه و منتشر شد و مخاطب کتابخوان ایرانی را با این نویسنده معمایی نویس آشنا کرد.
«زن همسایه» درباره زندگی یک زوج است. آن و مارکو کونتی در زندگی همه چیز دارند اما یک شب، زمانی که آن ها در خانه همسایه شان، مهمان هستند، جنایتی وحشتناک به وقوع می پیوندد. ابتدا همه انگشت اتهام را به سوی آن و مارکو می گیرند اما حقیقت، داستانی بسیار پیچیده تر از این ها است. کارآگاه راسباک می داند که این زوج آشفته، چیزی را از او پنهان می کنند... رمان زن همسایه، داستانی دلهره آور درباره فریب، دورویی و بی وفایی است که مخاطب را وادار می کند تا آخرین لحظه از این رمان، نفس خود را در سینه حبس نگه دارد.
شاری لاپنا درباره نوشتن این کتاب گفته که تنها چیزی که در ذهن داشتم یک ایده بود راجع به یک زوج که فرزندشان را در خانه می گذارند و به خانه همسایه می روند. میخواستم تا حدودی پدر و مادر را مقصر جلوه بدهم. این رمان را در طی شش ماه نوشتم و تا آن لحظه حس نمی کردم که نوشتن برایم اینقدر راحت است، تجربه جالبی برای خودم بود!
نوشتن رمان «غریبه ای در خانه» برای شاری لاپنا کمی متفاوت بود چون دومین اثر سختی های خودش را دارد و خواننده ها توقع بالایی از او داشتند. شاری وارد گود نویسندگی شده بود و توانسته بود خودش را به جایی که میخواست، برساند. او عادت نداشت با ویراستاران و ناشر متفاوتی کار کند و به خاطر قرارداد یک ساله اش، مجبور بود رمان «غریبه ای در خانه» را به اتمام برساند.
اما نوشتن رمان «مهمان ناخوانده» ماجرای جالبی دارد. خانم نویسنده این اثر را از کتاب«سپس هیچ کدام باقی نماندند» نوشته آگاتا کریستی الهام گرفته است. شخصیت های دو رمان قبلی شاری لاپنا، زن و شوهر بودند و او برای رمان سومش به شخصیت های بیشتری نیاز داشت. او میخواست زمان و مکان را هم پررنگتر وارد داستانش کند به همین خاطر یک هتل قدیمی شد لوکیشن او و فصل زمستان هم زمانی که وقایع داستانی در آن رخ میداد. یخ و سرما تنهایی و انزوا را بهتر منتقل میکرد و حس تنهایی مهم ترین چاشنی این داستان بود.
رمان «مهمان ناخوانده» چندین شخصیت دارد. یکی از این شخصیتها نویسندهای است که بسیار شبیه به خود شاری لاپنا، پرداخت شده است.
شاری لاپنا دراین باره گفته بود: «بله! شخصیت او شبیه خودم است. همانطور که او دوست ندارد در حین نوشتن داستان از وقایع آن بگوید من هم دوست ندارم در حین نوشتن داستان درباره آن صحبت کنم و حتی ترجیح می دهم بدون برنامه قبلی کار کنم و قطعا از پروراندن این شخصیت در رمانم لذت می بردم»
راوی های آثار شاری لاپنا کمی غیر قابل اعتماد به نظر می رسند؛ این راویها ممکن است به مخاطب دروغ بگویند و مخاطب تا انتهای داستان متوجه این مساله نمی شود.
لاپنا میگوید خلق این راوی ها کار آسانی نیست. پیشتر، ایشیگورو در رمان «بازمانده روز» و «هرگز رهایم نکن» این نوع راوی را خلق کرده بود. نویسنده در این رمانها راویهایی خلق کرده بود که خودشان هم نمیدانستند، اغفالگر هستند! من از نویسنده هایی که این کار را به خوبی انجام می دهند می ترسم به نظرم یک هنر است؛ نویسنده مجبور است مرموز باشد و البته این ویژگی بیشتر نویسندگان جنایی نویس است!
درباره چیزی که باعث هیجان شما میشود، بنویسید
مردم دوست دارند بدانند نویسندههایی که رمان های محبوبشان را می نویسند چه می خوانند، چطور زندگی می کنند و ....
شاری لاپنا، نویسنده ای کتابخوان است و نوشتن هم از کتاب خواندن دست نمی کشد. موضوعاتی که درباره آنها می خواند متنوع و گسترده است؛ کتاب های تاریخی، سرگذشت ها، داستانهای ادبی و ... او به تاریخ روسیه علاقه زیادی دارد و حتی درباره بیماران روانی هم مطالعه می کند. او می گوید: «بعضی نویسندهها وقتی در حال نوشتن یک رمان هستند دیگر سراغ کتاب خواندن نمیروند اما من اینطور نیستم. اگر موقع نوشتن، کتابی نمیخواندم، نمی توانستم آثار خواندنی هم خلق کنم. او به عنوان مدرس زبان انگلیسی، دانش آموزان را به خواندن کتاب های غیردرسی تشویق میکند چون معتقد است بچهها باید چیزی را بخوانند که دوستش دارند. از تجربه مادرانگیاش در این مورد میگوید: بچه های من کتاب خوانهای خوبی هستند اما از کتابهای درسی شان شکایت میکنند. در کانادا هنوز هم «ارباب مگس ها» و «داستان دو شهر» تدریس می شود. این کتابها خوب هستند اما باید نویسندگان جدید هم معرفی شوند. من برای پسرم «کاپیتان زیرشلواری» را خریدم و دخترم به خواندن آثار «مارگارت اتوود» علاقه دارد.»
شاری لاپنا به نویسندگان نو قلم توصیههایی دارد که خواندن آنها خالی از لطف نیست. او میگوید:« سالها طول کشید تا توانستم به جایی که میخواهم، برسم؛ نوشتن رمان هیجانانگیز.
همیشه فکر میکردم، شکست می خورم و نوشتن را مخفیانه انجام میدادم. درباره چیزی که باعث هیجان شما میشود، بنویسید حتی اگر طرح کلی در ذهنتان نداشته باشید. کتاب را برای فروش ننویسید چون هیچ کس نمیداند قرار است چه اتفاقی بیفتد. اگر موضوعی برای شما جذاب نباشد برای دیگران هم جذاب نخواهد بود و در اخر باید بگویم در نوشتن ریسک کنید. چیزی که یک رمان را اصیل می کند لحن و نحوه بیان آن است، اگر بتوانید همان لحن را در نوشته هایتان خلق کنید، قطعا خواننده های زیادی شما را دنبال خواهند کرد.»
ترجمه: زهرا زمانیان
نظر شما